معنی اکرم محمدی

بیوگرافی

اکرم محمدی

اکرم محمدی متولد 6 مرداد 1337 در تهران، دیپلمه بوده و دوره های آزاد بازیگری را گذرانده است. بازی زیبای وی در پدر سالار و خانه سبز مدت ها در خاطره ها مانده است. اکرم محمدی با شرکت در کلاس‌ های آزاد بازیگری وارد وادی هنر شد، شروع فعالیت‌ های هنری او با بازی در نمایش خسیس در سال 1364 همراه بود. اولین بار با فیلم مرغ حق به کارگردانی حسین مختاری در سال 66 وارد تلویزیون شد و دو سال بعد در سال 68 در فیلم مادرعلی حاتمی بازی کرد.او به واسطه بازی در فیلم هایی نظیر مادر، دختری با کفش های کتانی، نرگس به شهرت رسید و در سریال های ماندگار پدرسالار و خانه سبز به ایفای نقش پرداخت. اکرم محمدی با مجید جعفری ازدواج کرده است، این دو زوج صاحب یک دختر می باشند، زندگی زناشویی این دو هنرمند بعد از سال ها به بن بست طلاق رسید و از هم جدا شدند.سر یکی از صحنه‌ های فیلم سام و نرگس در سال 79 پیشانی اش بشدت ضربه خورد و شکست جای شکستگی هنوز رو پیشانی اکرم محمدی دیده می شود و با این‌ که از آن حادثه سال‌ ها می گذرد؛ اما خاطره فیلم سام و نرگس را به واسطه زخم روی پیشانی از یاد نبرده است. از جمله افتخارات وی می‌توان به نامزدی دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن در هشتمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم مادر اشاره کرد.فعالیت های سینمایی محمدی: یکی برای همه، زنان ونوسی- مردان مریخی، دایره زنگی، پای پیاده، سام و نرگس، دختری با کفش‌های کتانی، شیدا، دره شاپرک‌ها، آوای دریا، همه یک ملت، مادر. فعالیت تلویزیونی: ستایش (فصل سوم)، بچه‌های نسبتاً بد، چمدان، مسیر انحرافی، سایه روشن، عملیات ۱۲۵ (سری دوم)، گلستان، عملیات ۱۲۵ (سری ول)، مرد هزارچهره، اولین شب آرامش، شاهزاده سرزمین آلان، پای پیاده، فرمان، زیر آسمان شهر (سری سوم)، هزاران چشم، روشنتر از خاموشی، شب دهم، پدرخوانده، دلبر آهنی، فکر پلید، سرزمین سبز، خانه سبز، خانه به خانه، وکلای جوان، نیمهٔ پنهان ماه، پدرسالار، ضلع ششم، مرغ حق.

حل جدول

اکرم محمدی

بازیگر فیلم سام و نرگس

لغت نامه دهخدا

اکرم

اکرم. [اَ رَ] (ع ن تف) گرامی تر. (آنندراج) (ناظم الاطباء):
مصباح امم امام اکمل
مفتاح همم همام اکرم.
خاقانی.
چون باریتعالی او را از اکرم نفوس در مناقب و مفاخر شناخت لاجرم... مقدر ساخت. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 458). || بخشنده تر. (یادداشت مؤلف) (آنندراج). کریمتر.
- امثال:
اکرم من حاتم.
اکرم من اسیری عنزه.
اکرم من الاسد.
اکرم من العذیق المرجب. (یادداشت مؤلف). || منزه تر. || بزرگتر. (ناظم الاطباء). بزرگتر. بزرگوارتر. ج، اکرمین. جج، اکارم. (یادداشت مؤلف). بزرگوارتر. ج، اکرمون. جج، اکارم. (مهذب الاسماء). || (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (یادداشت مؤلف).
- اکرم الاکرمین، گرامی ترین گرامی تران. کنایه از خداوندتعالی: بعد از فضل اکرم الاکرمین و فیض ارحم الراحمین ثقت و اعتماد بر کفایت و شهامت تست. (سندبادنامه ص 50).


محمدی

محمدی. [م ُ ح َم ْ م َ] (ص نسبی) منسوب به محمد پیامبر اسلام (ص).
- دین محمدی، دین اسلام:
چراغ دولت دین محمدی افروخت
به شرق و غرب و به آفاق هم به بحر و به بر.
ناصرخسرو.
- گل محمدی، منسوب به محمد، سرخ گل. گل سرخ. گل سوری. ورد احمر. حوجم. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به سوری شود.
- محمدی جمال، که دارای جمالی زیبا چون حضرت محمد است:
زان شه که محمدی جمال است
روزیم کن آنچه در خیال است.
نظامی.

محمدی. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) دهی است از دهستان گیفان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. دارای 244 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

محمدی. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) دهی است از دهستان رود حله ٔ بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر، واقع در 48هزارگزی جنوب خاور گناوه، با 400 تن سکنه. آب آن از چاه تأمین میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

محمدی. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در 29هزارگزی شمال خاوری گیلان و 2هزارگزی باختر قیطول، با 100 تن سکنه. آب آن از رودخانه ٔ کفرآور تأمین میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

محمدی. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین، واقع در 3هزارگزی باختر نائین و یک هزارگزی جنوب شوسه ٔ اردستان به نائین، با 2766 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

محمدی. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان سراوان، واقع در 7هزارگزی جنوب خاوری سراوان کنار راه فرعی سراوان به کوهک، با 725 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

محمدی. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، واقع در 40هزارگزی باختر نجف آباد و 4هزارگزی حومه ٔ نجف آباد به دامنه، با 589 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

فرهنگ فارسی هوشیار

محمدی

گل محمدی: گل گلاب از گیاهان (صفت) واحد وزن قدیم معمول در اصفهان مساوی یک ری و نیم. (صفت) منسوب به محمد (مطلقا)، منسوب به محمد ص بن عبدالله پیغمبر اسلام.

فرهنگ معین

اکرم

گرامی تر، آزاده تر، جوانمردتر، بزرگتر. [خوانش: (اَ رَ) [ع.] (ص تف.)]

فرهنگ عمید

اکرم

گرامی‌تر،
بزرگ‌تر،
جوانمردتر،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اکرم

بخشند هتر، گرامی تر

فرهنگ فارسی آزاد

اکرم

اَکْرَم، محترم تر (ین)، گرامی تر (ین)، کریم تر (ین)، جوانمردترین،

معادل ابجد

اکرم محمدی

363

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری